آیه 38 سوره فصلت
<<37 | آیه 38 سوره فصلت | 39>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس اگر کافران (از پرستش خدا) تکبر و بزرگ منشی ورزند فرشتگان (و قوای بینهایت عالم بالا) که نزد خدایند شب و روز بیهیچ خستگی و ملال به تسبیح و طاعت حضرت حق مشغولند.
و اگر [از پرستش خدای یکتا] تکبّر ورزند، پس [باید بدانند چنین نیست که پرستش کننده ای برای او وجود ندارد،] کسانی که نزد پروردگار تواند [از فرشتگانی که شمار آنان را جز خدا نمی داند] شب و روز برای او تسبیح می گویند و [از تسبیح گویی] ملول و خسته نمی شوند.
پس اگر كبر ورزيدند، كسانى كه در پيشگاه پروردگار تواند شبانهروز او را نيايش مىكنند و خسته نمىشوند.
اگر آنان تكبر مىورزند، آنها كه در نزد پروردگار تو هستند بىآنكه ملول شوند شب و روز تسبيح او مىگويند.
و اگر (از عبادت پروردگار) تکبّر کنند، کسانی که نزد پروردگار تو هستند شب و روز برای او تسبیح میگویند و خسته نمیشوند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- لا يسئمون: سئم: ملالت و دلتنگى از مفصّل بودن شىء.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ «38»
و اگر (گروهى از مردم از عبادت خداوند) تكبّر ورزيدند، پس (باكى نيست زيرا) كسانى (از فرشتگان) كه نزد پروردگارت هستند شب و روز براى او تسبيح مىگويند و خسته نمىشوند.
پیام ها
1- سرپيچى از سجده و عبادت، نمونه بارز استكبار است. وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ ... فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا
2- تكبّر مانع بندگى است. وَ اسْجُدُوا ... فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا ...
3- با عرضه كردن الگوهاى برتر، غرور متكبران را بشكنيد. اگر انسانهاى متكبّر سجده نمىكنند مهم نيست، زيرا فرشتگان بدون خستگى سجده مىكنند.
«فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ»
4- خداوند پيامبرش را در برابر مستكبران دلدارى مىدهد. «فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ»
5- اگر همهى انسانها نيز عبادت الهى را ترك كنند فرشتگان و جهان هستى تسليم خدا هستند. «فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ»
كى شود دريا ز پوز سگ نجس
كى شود خورشيد از پف منطمس
گر جملهى كائنات كافر گردند
بر دامن كبريايش ننشيند گرد
6- تسبيح، كار فرشتگان است و تسبيح گويان زمينى، شبيه فرشتگان هستند.
«يُسَبِّحُونَ لَهُ»
7- تسبيح، قلّهى عبادت است. (در آيه قبل سخن از عبادت بود، در اين آيه سخن از تسبيح است) إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ... يُسَبِّحُونَ لَهُ
8- شب و روز، وسيله شناخت خدا و عبادت او هستند نه آنكه خود پرستش شوند. يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ ...
جلد 8 - صفحه 348
9- عبادت در شب، مورد تأكيد بيشترى است. نام شب قبل از روز آمده است).
«بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ»
10- فرشتگان شبانه روز، تسبيحگو هستند. (كلمه «يُسَبِّحُونَ» نشانه استمرار است به علاوه كلمه شب و روز نيز نشانه دوام است.)
11- فرشتگان در تسبيح خداوند اخلاص دارند، يُسَبِّحُونَ لَهُ ... و نفرمود:
«يُسَبِّحُونَهُ» پس ما نيز اخلاص داشته باشيم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ (38)
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا: پس اگر سركشى كنيد از سجده كردن خداى يگانه با وجود
جلد 11 - صفحه 376
دلايل واضحه، به ساحت كبريائى نقصى وارد نيايد، فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ: پس آنانكه نزديك پروردگار تواند از اصناف ملائكه، يُسَبِّحُونَ لَهُ: تسبيح و تمجيد نمايند مر ذات او را، بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ: به شب و روز، يعنى پيوسته به طاعت او مشغولند، وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ: و حال آنكه ايشان ملول نمىشوند از كثرت عبادت و بسيارى طاعت.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه در وصف ملائكه فرمايد:
پس پر ساخت طبقات آسمانها را به انواع متباينه و حالات مختلفه از ملائكه، بعضى ساجدانند كه ركوع نمىكنند، و راكعانند كه قيام نكنند، و بعضى صف زدگان كه از صفوف زايل نشوند و بيرون نروند، و جمعى تسبيح كنندگان كه از تسبيح ملالت نيابند، سجود، مرتبه مقربين؛ و ركوع، مرتبه حمله عرش؛ و صافون، مرتبه حافين حول عرش الهى است. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (36) وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (37) فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ (38) وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (39) إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (40)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ (41) لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)
ترجمه
و اگر تحريك بنا صواب نمايد تو را از شيطان تحريكى پس پناه بر بخدا همانا او شنواى دانا است
و از نشانههاى قدرت او شب و روز و خورشيد و ماه است سجده نكنيد براى خورشيد و نه براى ماه و سجده كنيد براى خداوندى كه آفريد آنها را اگر او را ميپرستيد
پس اگر تكبر و سركشى كنند پس آنان كه نزد پروردگار تواند تسبيح مينمايند براى او در شب و روز و ايشان ملول نمىشوند
و از نشانههاى قدرت او است اينكه تو مىبينى زمين را افتاده و فرسوده پس چون فرستيم بر آن آبرا حركت كند و برآيد همانا آنكه زنده گردانيد آنرا هر آينه زنده كننده مردگانست همانا او بر همه چيز توانا است
همانا آنها كه ميل ميكنند از حق بباطل در آيتهاى ما پوشيده نمىباشند بر ما آيا كسيكه افكنده ميشود در آتش بهتر است يا كسيكه بيايد ايمن در روز قيامت بكنيد آنچه را كه خواستيد همانا او بآنچه ميكنيد بينا است
همانا آنانكه كافر شدند بقرآن مجيد چون آمد آنها را و همانا آن هر آينه كتابى گرامى است
راه نمىيابد باو باطل از پيش رويش و نه از پشت سرش فرستاده شده است از پروردگار درست كردار ستوده.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود راجع بمعامله با كفّار ميفرمايد كه اگر برانگيزاند و تحريك كند بامر بيرون از صلاح و صوابى تو را از شيطان لعين تحريك و وسوسهاى يعنى وادار نمايد تو را بوسوسه و تهييج خشم كه در مقابل رفتار و گفتار كفار معارضه بمثل نمائى نه مدافعه بأحسن كه دستور بود پس پناه ببر بخدا از وسوسه او خدا ميشنود و ميداند چگونه دفع شرّ
جلد 4 صفحه 560
او را از تو بنمايد و خشم تو را تسكين دهد و قمّى ره فرموده مخاطبه با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و مراد مردمند و تجربه شده گفتن اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم براى تسكين غضب بسيار نافع است و از آيات و دلائل قدرت و حكمت الهى جعل شبانه روز است بگردش آفتاب يا زمين و منافع وجوديّه آن دو مكرّر ذكر شده و مشهود و مسلّم است و دو كوكب درخشان در روز و شب كه آفتاب و ماه است نيز دو آيه و دليل بزرگ بر توحيد و عظمت خداوند حميد است ولى نبايد در برابر آن دو سجود نمود چون هر قدر وجودشان نافع و مثمر و منير باشد مخلوق و مأمور و متحرّك بامر حقّند بلكه بايد در برابر خالق آن دو و ساير كواكب كه همه آيات قدرت و عظمت آفريننده خودند مردم سجده كنند اگر مشركين راست ميگويند كه مقصودشان از سجده در برابر مخلوق عبادت خالق است چنانچه مشركين مكّه اظهار مينمودند كه ما عبادت ستاره و بت را وسيله تقرّب بخدا ميدانيم و در واقع عبادت خدا مينمائيم ولى سجود عبادتى است كه مخصوص بحق است و براى غير خدا جائز نيست چون بالاترين تعظيم بايد مخصوص ببالاترين معظّم باشد و در ذيل اين آيه سجده واجب است و آداب آن قبلا گوشزد گرديد پس اگر استكبار و استنكاف نمايند از سجده براى خدا بر دامن كبرياء او گردى ننشيند بلكه ملائكه مقرّبين تسبيح و تقديس مينمايند حق را در شب و روز و از عبادت خسته و ملول نميشوند و يكى از آيات و ادلّه توحيد و معاد آنستكه در زمستان زمين ديده ميشود بائر و سر افكنده و پست و خشك شده مانند شخص خاشع خاضع ذليل و چون باران بهارى بآن رسد حركت ميكند و از جاى خود مرتفع ميشود بگياهان و زمين مرده زنده ميگردد چنانچه مردم مرده هم در قيامت زنده ميشوند و اينها همه از جانب خدا روح تازه بخود ميگيرند و او بر تمام امور از اماته و احياء ارض و خلق و هر چه ممكن باشد قادر و توانا است و كسانيكه منحرف ميشوند از حق و مايل ميگردند بباطل در آيات الهى بطعن و تحريف و تأويل بدلخواه و القاء باطل در آن بر خدا مخفى و پوشيده نخواهند ماند و بمجازات اعمال خودشان در دنيا و آخرت خواهند رسيد آيا كسيكه در قيامت افتاده شود در آتش مانند اهل الحاد كه ذكر شد بهتر است حالش يا كسيكه با كمال اطمينان خاطر آنروز در پيشگاه الهى حاضر شود مانند اهل
جلد 4 صفحه 561
ايمانى كه از ظواهر قرآن و تفاسير ائمه اطهار تجاوز نميكند و براى تهديد شديد خداوند بآنها فرموده هر كار دلتان ميخواهد بكنيد اعمال شما از تحت نظر خداوند خارج نيست و كاملا بمجازات خواهيد رسيد و آن ملحدين همان كسانى هستند كه كافر شدند بقرآن چون براى هدايت آنها نازل شد و خدا آنها را ميشناسد و مجازات مينمايد و بنابر اين جمله انّ الّذين كفروا بدل است از انّ الّذين يلحدون فى آياتنا و محتمل است جمله مستأنفه باشد و خبر انّ معذّبون باشد كه حذف شده يا اولئك ينادون من مكان بعيد باشد كه در آيات بعد ذكر شده است و همانا قرآن كتابى است گرامى و ارجمند بحكم خدا كه احترام آنرا واجب و لازم فرموده و كسى قادر براتيان بمثل او نخواهد بود و محفوظ از هر تصرّف و تغيير و تبديلى است بحفظ الهى تا قيامت و از هر جهت مثل و مانند ندارد اينها همه جهات عزّت آن است و پيش از آن و بعد از آن كتابيكه مخالف و ناسخ آن باشد نيامده و نخواهد آمد و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نيست در اخبار آن از گذشته و آينده باطلى بلكه تمام اخبار آن مطابق با واقع است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه از هيچ جهت مورد انتقاض و اعتراض و ايراد نيست و ظاهرا تمام معانى صحيح است و اينها همه براى آنستكه آخرين كتابى است كه براى اصلاح امر معاش و معاد خلق تا روز قيامت بقصد اعجاز بشر از اتيان بمثلش از طرف خداوند حكيم حميد بر محمد محمود سر سلسله عوالم غيب و شهود نازل شده و در آن خاندان مصون از حوادث زمان خواهد بود و كلمه امّا در و امّا ينزغنّك ظاهرا مركّب از ان شرطيّه و ماء زائده براى تأكيد است و باين جهت شبيه بقسم و فعل مؤكّد بنون تأكيد شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِنِ استَكبَرُوا فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ هُم لا يَسأَمُونَ (38)
پس اگر استكبار ميكنند از سجده بر خداي متعال پس كساني که نزد پروردگار هستند که ملائكه باشند تسبيح و تقديس ميكنند براي او شب و روز يعني آني فترت ندارند و آنها ملالت و خستگي و سستي ندارند.
فَإِنِ استَكبَرُوا گفتيم كبر و تكبر و استكبار تفاوت دارد كبر آن صفت خبيثه است در قلب که يك بزرگي در خود ميبيند تكبر اظهار آن بزرگيست بر ديگران و ترتيب آثار آن و استكبار بزرگي بخود بستن است با اينكه هيچ منشاي ندارد و تمام اينها مذموم است بخصوص در مورد الوهيت حضرت اللّه- از امير المؤمنين است که ميفرمايد:
من کان اوله نطفة قذرة و آخره جيفة نتنة و بينهما حامل العذرة
چه اقتضاء تكبر دارد!
فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ ملائكه از حمله عرش تا ملائكه روي زمين و مراد از
جلد 15 - صفحه 438
عند ربك مقام قرب برحمت الهيست نه اينكه خداوند مكاني داشته باشد و آنها نزد آن مكان باشند.
يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ تسبيح بمعني اعم که شامل جميع اذكار ميشود چنانچه تسبيح فاطمه زهرا عليها السلام مشتمل بر تكبير و تحميد و تسبيح است و تسبيحات اربعه مشتمل بر تكبير و تحميد و تهليل هم هست و بالليل و النهار اشاره بدوام ذكر است.
وَ هُم لا يَسأَمُونَ چون قواي شهويّه و غضبيّه و وهميه شيطانيّه در آنها نيست فقط قوه عقليه است و لذا از ذوي العقول ميشمارند و اينکه جمله اشاره باينست که خداوند غني بالذات است احتياج بسجده مشركين و عبادت آنها ندارد ملائكه که چندين هزار برابر انس و جن و جميع حيوانات هستند مشغول به عبادت هستند و اختلاف است که محل سجده تلاوت در كلمه تعبدون است چنانچه در اخبار ما است يا لا يسئمون چنانچه بعض مفسرين قائل شدند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 38)- سپس میافزاید: اگر این دلیل منطقی در فکر آنها اثر نگذاشت و باز هم به سراغ بتها و معبودهای مجازی رفتند و معبود حقیقی را به دست فراموشی سپردند، هرگز نگران نباش «و اگر (از عبادت پروردگار) تکبّر کنند، کسانی که نزد پروردگار تو هستند شب و روز برای او تسبیح میگویند و (هیچ گاه) خسته نمیشوند» (فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا یَسْأَمُونَ).
(1) این آیه سجده واجب دارد.
ج4، ص314
اگر گروهی نادان و جاهل و بیخبر در برابر ذات پاکش سجده نکنند مسألهای نیست این عالم وسیع پر است از فرشتگان مقرب که دائما در حال رکوع و سجود و حمد و تسبیحند، تازه نیازی به عبادت آنها نیز ندارد، آنها نیازمند عبادت اویند، چرا که هر افتخار و کمالی برای ممکنات است در سایه عبودیت اوست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص429
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم